همبستگی طایفه بساک - رضا بهمنی گفتمان ، فرهنگ و آداب و رسوم، اجتماعی ، تاریخی ، خبری ، سرگرمی ، هنری ، تبلیغاتی و.......
در باره ما
رضا بهمنی
متولدشهر الیگودرز - ساکن دزفول
تماس
09166418320و
09396418320
====================
برای بودن ، گاهی لازم است که نباشی ! شاید نبودنت ، بودنت را به خاطر آورد ...... اما دور نباش ........ دوری همیشه دلتنگی نمی آورد ...... فراموشی همین نزدیکی هاست ........
====================
تاریخ گویای دردها ‘ شادیها ‘ حماسه ها ‘ ستیزها ‘ جستارها ‘ پیروزیها و شکستها و در کل زبان گویای دورانها و قضاوت کننده درباره اعصار و ادوار است و تاریخ که سینه از خماخم ایام پیر کرده همیشه در دل سخنها دارد که سخن تاریخ از بختیاریهای سربلند ‘ سخن شیرینی است.
====================
من وقتی به اجداد و نیاکانم و حرکتهای مثبت و تاریخی آنان می اندیشم به خود می بالم ‘ چرا؟ که آنها در طریق ضد استعماری گام برمیداشته و شدیدا بیگانه پرستی را رد نموده و مخالف این حرکت بوده اند . قوم پرافتخاری که هیچوقت به دنبال قوم گرائی نبوده اند و همیشه و همیشه با دلی صاف و ساده در خدمت وطن بوده اند .
بسیار سربلندم که خون آن آزادگان همیشه سربلند را در شریانها و رگهایم دارم که اگر داعیه ایلخانی و ایلبیگی داشته اند ‘ این خواست و ادعا و حرکت با حفظ شرف خود ‘ خانواده و ایلشان عجین بوده و هرگز شرف و انسانیت خود را فدای مقام و مال و حکومت ننموده اند.
====================
از خداوند متعال خواستارم تا همه آنانکه از تبار بختیاری هستند بدون از جاجستگی و بی عشق به مقام و ثروت بدانند نسلشان چیست و ریشه و ملیت خود را به فراموشی نسپرند (که دوست به صافی دل نگرد و دشمن به تیرگی دل) .
====================
طایفه بساک
====================
بختیاریها به دو ایل بزرگ چهار لنگ و هفت لنگ تقسیم می شوند . هر ایل خود به طایفه های مختلفی تقسیم میشود . از طایفه های هفت لنگ میتوان دورکی ، بابادی ، دینارانی و ... را نام برد . چهارلنگ شامل ممیوند - محمود صالح(مم صالح) - موگوئی - کینورسی - زلقی و ... می باشد . بساک بزرگترین طایفه ممیوند (میوند) بوده بیشتر در محدوده شهرستان الیگودرز تا ازنا پراکنده اند. ولی امروزه در سایر استانها نیز مسکن گزیده اند . .کلانتری این طایفه در زمانهای قبل از انقلاب بعهده علی آقاخان ضرغامی و بهرام خان ضرغامی بوده است که هر دو برادر بوده اند . بهرام خان ، پدر غلامرضا خان ضرغامی بوده و غلامرضا خان دو فرزند بنامهای علی آقا خان و بهرام خان ضرغامی داشته که بهرام خان ضرغامی ریاست طایفه را بعهده داشته است .
====================
طایفه بساک به دو تیره تقسیم می شود 1.بزی 2.بساک
که براساس همین شنیده ها به تیره بزی به خاطر وجود سه شخص بزرگ بنام صادق صلاتین و بهمن گرگین وضرغام بوده است.
====================
این وبلاگ بدور از هرگونه خود مطرح کردن ‘ بدور از هرگونه سیاسی بازی بدور از هرگونه تعصبات بیجا و رفتارهای کورکورانه پایگاهی خواهد بود برای گفتمان طایفه بساک و سایر اقوام . محلی برای همدلی و همزبونی های بیشتر و در واقع وحدت و انسجام و همبستگی و هم اندیشی طایفه .
====================
برای ارتقا’ فرهنگ ‘ برای پیشرفت و هرچه بهم نزدیکتر شدن دلها و نظرات و افکار از همه اندیشمندان صاحب نظران دوستان و علاقمندان دعوت به همکاری دارم . ما را در این راه یاری بفرمائید .
====================
ارادتمند شما - رضا بهمنی
برای سفر به اصفهان رفته بودم . کنار سی و سه پل نشسته بودم . نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد . بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد . دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد . به عادت همیشگی ، دستم را که خا لی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم.بلافاصله به سویم حـرکت کرد . در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود بسرعت به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد . بچه آمد و شکلات را گرفت . به پدرش که ایتالیایی بود گفتم من قصد اذیت او را نداشتم . گفت میدانم و مطمئنم که میخواستی با او بازی کنی اما وقتی مشتت را باز میکردی او متوجه میشد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است . کار تو باعثمیگردید که بچه ، دروغ را تجربه کند و دیگر تا آخر عمرش به کسی اعتماد نکند.
حال ما ایرانیها چگونه عمل میکنیم . بابا میشینه تو خونه جلوی بچه کوچک به زنش میگه ، فلانی زنگ زد بگو من نیستم . مامانه به بچه میگه اگه غذاتو بخوری برات فلانچیزو میخرم بعد انگار نه انگار . بابا به بچه اش میگه مامانت اومد نگو من به مامان بزرگ زنگ زدم
بعد این بچه بزرگ میشه میره تو جامعه . معلمش میگه چرا مشق ننوشتی براحتی دروغ میگه که خاله ام مرده بود نبودیم . فروشنده میشه مثل آب خوردن جنس بنجل را بدروغجای اصلی میفروشه مهندس میشه بجای دو متر ، یک متر فونداسیون میریزه ، دکتر میشه ، اهمال در عمل جراحی را ایست قلبی گزارش میکنه ، تولید کننده محصولات پروتئینی میشه ، گوشت شتر و اسب مصرف میکنه ، رییس هواپیمائی میشه سقوط هواپیما را پای خلبان مرده میذاره وارد سیاست میشه سر ملت شیره میماله.دروغ به اولین ابزار هر فرد برای دست یافتن به هدف تبدیل میشود.
دروغ فساد و تباهی جامعه را ببار میاورد . اعتمادها را زایل میکند . لذت زندگی جمعی و مدنی را از بین میبرد . ظلم و بیعدالتی را گسترش میدهد . منشا بسیاری از معضلاتاجتماعی دروغ است . دروغ ریشه جامعه را خشک میکند.
دروغ در تمامی اجزای زندگی ما ایرانیها براحتی جاری است و چون سیلی که هر لحظه بزرگتر میشود در حال نابودی ما است
مادر ، از آن لحظه که بدلیل تنبلی خود ، شیشه شیر خالی را در دهان نوزاد قرار میدهد تا او را ساکت کند ، آموزش دروغ را به او آغاز کرده است
می دانم هراز گاهی دلت تنگ می شود. همان دلهای بزرگی که جای من در آن است، آنقدر تنگ میشود که حتی یادت می رود من آنجا هستم. دلتنگی هایت را از خودت بپرس. و نگران هیچ چیز نباش! هنوز من هستم.
ما ایرانیان دوست داریم که در دنیا ملتی با پیشینه تاریخی درخشان و فرهنگ و تمدن غنی شناخته شویم. البته اگر کسی به کتابهای تاریخی رجوع کند، یا با گردش در این سرزمین پهناور آثار برجای مانده از گذشته را ببیند، با این تفکر عقیده خواهد شد؛ اما اگر همان شخص، همراه ایرانیان به دامن طبیعت برود، صحنههایی را میبیند که کوچکترین نسبتی با غنای فرهنگی و پیشرفت تمدنی ندارند.
به گزارش نشریه اینترنتی لور، معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد لرستان در نظر دارد دومین دوره همایش منطقه ای «بررسی سیر تحول ادبیات بومی در لرستان» را برگزار نماید. اطلاعیه دبیرخانه این همایش محورهای مورد نظر را به شرح زیر اعلام کرده است. ضمنا آخرین مهلت ارسال مقالات 20 اردیبهشت 1392 می باشد
1. نقش ادبیات بومی در اتحاد و وحدت جامعه
2. نقش ادبیات در بازیابی هویت مردم لرستان
3. بررسی علل گریز از زبان قومی در لرستان
4. نقش ادبیات بومی لرستان در غنای فرهنگی ایران
5. آسیب شناسی و شناخت چالش های ادبیات بومی در لرستان
6. تجلی ولایت اهل بیت (ع)در ادبیات بومی لرستان
7. ادبیات مقاومت در لرستان
8. ادبیات فولکولوریک و نقش آن در فرهنگ لرستان
9. نقش قصه ها و متل ها در شخصیت پذیری و شخصیت سازی مردم لرستان
10. راههای حفظ و احیاء زبان و ادبیات بومی در لرستان
اگر کوله بار سفر بربندیم و از دامنه کوه های مرتفع و از گردنه رخ با شیب بسیار تند ، که در دل رشته کوه های راسخ و استوار زاگرس قرار گرفته ، بگذریم ، خود را در میان طبیعتی پاک و سرشار از لطف و صفا می بینیم . سرزمینی بسیار زیبا و دیدنی با نام چهارمحال و بختیاری که شهرکرد بام ایران را در آغوش گرفته است . ( تاریخ 15 و 16 فروردین 92 افتخار سفر به این ولات با صفا همراه با خانواده را داشتم که واقعا خوش بود و جای همه تون سبز )
در این استان زیبا که در میان استانهای اصفهان ، خوزستان ، کهگیلویه و بویراحمد و لرستان قرار گرفته ، جلوه مناظر طبیعی و جاذبه های توریستی به حدی زیباست که گوئی نقاش کهنسال طبیعت ، بر فراز زردکوه سربه فلک کشیده ، یک چند به نظاره نشسته و آنگاه مجموعه بدایع طبیعت را یکجا ، در پهنه دشت ها و سینه کوه ها و دره ها و چشمه ساران و جویبارها در کمال هنرمندی نقش زده است .
وجود صدها مکان جاذب و دیدنی همچون آبشار آتشگاه لردگان ، دره عشق کوهرنگ ، چشمه دیمه ، سیاسرد ، سندگان ، تالاب چغاخور ، گندمان ، سولقمان ، پل زمانخان ، رودخانه زاینده رود ، دشت لاله های واژگون ، غارهای یخی و آهکی ، پیست اسکی چلگرد و باباحیدر ، پیر غار ، چشمه برم لردگان ، گرداب بن ، دریاچه شلمزار ، بلوط سبزکوه ، دشت بازفت ، مجتمع توریستی سامان ، ارتفاعات زردکوه بختیاری ، چاله های زردکوه و .... صدها مکان دیدنی دیگر در استان سبب شده تا استان پهارمحال بختیاری به یکی از استثنائی ترین کانون های گردشگری مرکز و جنوب ایران تبدیل شود که هنوز ناشناخته و دست نخورده باقی مانده است .
این استان در همه فصول و روزهای سال پذیرای کسانی است که به قصد تماشای دیدنی های آن بار سفر می بندند تا ایامی از سال را بافراغ بال در استان گل و شکوفه و کوه و آب سیر کنند . نبض حیات دو استان بزرگ خوزستان و اصفهان در زردکوه بختیاری می تپد و دو رودخانه کارون و زاینده رود با عظمت و قدرت فراوان ، اما در کمال فروتنی چون مردمان این استان ، روانه این دو دیار می شوند .
یکی دیگر از امتیازات برجسته این استان وجود 16 قله مرتفع است که علاوه بر فراهم آوردن زمینه مناسب کوهنوردی مکانی ویژه برای زیستگاه انواع وحوش از قبیل پلنگ ، قوچ ، میش ، پازن ، خرس قهوه ای ، گراز ، روباه قرمز و انواع پرندگان مانند کبک ، چویبا ، باقرقره و انواع مرغابی است .
علاوه بر دو رودخانه بسیار مهم زاینده رود و کارون وجود 20 رودخانه دایمی و خروشان دیگر نظیر بازفت ، کوهرنگ ، آقلاغ ، سبزکوه و خرسان حکایت از وفور نعمت الهی آب در استان دارد . عوامل مساعد جوی و طبیعی ، پوشش گیاهی متنوعی از درختچه های کوچک گون گرفته جنگل های بلوط ، پسته وحشی ، بادام ، گردو ، زالزالک ، و زبان گنجشک را در این استان پدید آورده است ضمن این که وجود گونه های دارویی در سطح استان ، به ویژه در دامنه های کوهستانی از اعبارات مهم گیاهان داروئی کشور محسوب می شود .
این استان از نظر تاریخی نیز قدمت دیرینه دارد ، آثار به دست آمده در استان ، تاریخ هزاره ششم قبل از میلاد را نشان می دهد : ساختار اجتماعی سیاسی بختیاری به دو بخش بزرگ هفت لنگ و چهارلنگ تقسیم می شود و از ایل ، طایفه ، تیره ، تش، اولاد و خانوار تشکیل شده است .
در این میان دستان هنرمند و هنرآفرین زنان و دختران بختیاری سال هاست که با حوصله هر چه تمام تر شب و روز در دل تارهای به هم تنیده قالی ، بهترین نقش های اصیل ایران را به نمایش می نشانند و ظرافت و زیبائی زنانه خود را در پود فرش های معروف این خطه به ودیعه نهاده و هدیه دوستداران قالی اصیل ایران می کنند .
سوغات منطقه :
عسل بختیاری با شهرتی جهانی که در بازارهای مختلف با این نام و عسل سبز کوه و عسل زردکوه شناخته می شود.
گز ، به ویژه گز بلداچی که طرفداران بسیاری در داخل و خارج از کشور دارد و سوغات اصلی منطقه به شمار می رود.
قارا (قره قورت) و روغن حیوانی از جمله سوغاتی های تولیدی و اختصاصی استان و به خصوص عشایر و دامداران است .
سیر ، موسیر ، تره کوهی ، کرفس و قارچ از جمله گیاهان داروئی و خوراکی - نبات و پولک از جمله تولیدات استان - گردو ، بادام ، کشمش ، برنج ، گندم ، سیب و انگور از جمله محصولات کشاورزی و تولیدات استان - قالی و قالیچه با شهرتی جهانی و منقوشی زیبا مانند نمونه های خستی ، گل مینا ، چالشتر ، لچک ایلیاتی و .... - خرسک (قالی ضخیم) - گلیم - سرانداز - جاجیم ، چوقا ، خورجین ، سیاه چادر ، سفره ، کمچه دان ، نمکدان ، ریس ، گیوه ، و .................از دیگر محصولات و صنایع دستی و تولیدات استان می باشد .
سردار بختیاری و حامی جنبش مشروطه
تولد ۱۲۵۳، اصفهان
مرگ۱۳۱۶
او از زنان تحصیلکرده زمان مشروطه بود که به حمایت از آزادیخواهان برخاست و حتی به تهران لشکرکشی کرد.
به واسطه زندگی در ایل بختیاری و پدرش که خان ایل بود تیراندازی و سوارکاری میدانست.
میگویند او از مشوقان اصلی برادرش علیقلیخان سردار اسعد برای فتح تهران بوده است. پیشتر در زمان استبداد صغیر، افراد ایل را به مبارزه علیه استعمار تشویق میکرده است.
قبل از فتح تهران٬ همراه سواران مخفیانه وارد پایتخت شد و شبانه روی سقف خانهای که رو به روی مجلس بهارستان بود سنگربندی کرد تا بعد از ورود سردار اسعد بختیاری با قزاقها بجنگند.
بعد از این ماجرا در ایل بختیاری به بیبیمریم، لقب سردار دادند.
او در خاطراتش درباره دلایل اینکه زنان در جامعه عقب ماندهاند نوشته "... تمام بدبختیهای ما از خودمان میباشد، زیرا که نه علم داریم و نه حقوق خود را میدانیم، اگر ما هم بدانستیم که برای چه خلقت شدیم، البته در اطراف حقوق خود جان فشانیها میکردیم. ما حالا فکر میکنیم فقط برای رفع شهوت مردها خلق شدهایم یا برای اسارت و کنیزی خلق شدهایم. ما میتوانستیم برای حقوق انسانی خود به تمام ملل عالم تظلم بکنیم و حقوق خود را برقرار بکنیم ... اما ما زنهای ایرانی ابدا از عالم انسانیت خارجیم..."
بیبی مریم بختیاری از معدود زنان عصر مشروطه است که خاطرات زندگی خود را نوشته است.
منابع ایل بختیاری نقل کردهاند که سردار بیبی مریم بختیاری سال ۱۲۸۸ خورشیدی در جنگ آزادسازی اصفهان به همراه خواهرش بیبی لیلی فرماندهی یک ستون سواره نظام را به عهده داشته است.
سال ۱۲۹۵ هم که یک افسر آلمانی با سربازانش در کنار عشایر جنوب ایران علیه انگلیسیها مبارزه میکرد، سردار مریم بهترین نیروهای خود را برای همراهی با او به تنگستان فرستاد.
گفته میشود که در دوران جنگ جهانی اول خانه او در اصفهان پناهگاهی بوده است برای فعالان سیاسی و فرهنگی مانند علیاکبر دهخدا٬ ملکالشعرا بهار و در مقطعی در سال ۱۲۹۹ پناهگاهی برای محمد مصدق.
سایهای از زندگی پارتیزانی و مقاومتهای بیبی مریم بختیاری، بعدها در سرنوشت فعالان چپ دیده میشد. زنانی مانند مریم فیروز و اشرف دهقانی که الگوی بسیاری از زنان چپ در ایران بودهاند.
در آخرين ديدار هفته سي ام ليگ برتر فوتبال كه روز دوشنبه 91/12/28 به انجام رسيد، تيم فوتبال نفت تهران با گلزني «رضا نوروزي» مهاجم بختياري تبار خود موفق به كسب يك امتياز ارزشمند از تيم فوتبال استقلال گرديد، تا همچنان اميدوار به كسب سهميه آسيا باشد.
به گزارش آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز)، نكته جالب توجه اين ديدار شادي پس از گل «رضا نوروزي» بود كه از سوي كارگردان تلويزيوني برنامه فوتبال برتر مورد سانسور قرار گرفت. نوروزي پس از گلزني براي پاسداشت زادگاه پدري خود (ايذه مال مير) اين عبارت را كه روي پيراهن خود حك شده بود به تماشاگران نشان داد: (MIR ايل بختياري)
(تصویر: شادی پس از گل "رضا نوروزی" که در تلویزیون سانسور شد)
بنظر میرسد بهره ی ناچیز مردم مناطق بختیاری از امکانات صداوسیما بویژه در شبکه های محلی استانهای اصفهان، خوزستان، لرستان و چهارمحال بختیاری، موجب تشدید علاقه جوانان این منطقه برای استفاده از «اندک فرصتهای رسانه ای» شده است.
امسال هم چون سالهای دیگر بهار با تمام زیبایی هایش عزم جزم کرده تا بیاید و مهمان خانه های ما ایرانیان شود. هرچند اینطور بنظر می رسد که بخاطر افزایش بی رویه قیمت ها و کاهش شدید قدرت خرید مردم دلها بیشتر از هر سال دیگری شور میزند و نگران آمدن بهار است اما بهار می آید تا دلهایمان را بهاری کند به قلبهایمان آرامش ببخشد، نوید شادابی و سرزندگی دهد و نوروز بر تار روزگار خوش بنوازد ...
بهار عاشق بود و زمین معشوق
عشق بی تابی می آورد و بهار بی تاب بود
زمین اما آرام و سنگین و صبور و بهار پرده از عاشقی برداشت
آن هنگام که رازش عظیم گشت و عشقش هویدا و جهان حیرت کرد
خدا از من پرسید: دوست داری با من مصاحبه کنی؟ پاسخ دادم: اگر شما وقت داشته باشید. خدا لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من ابدیت است، چه سؤالاتی در ذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟ من سؤال کردم: چه چیزی درآدمها شما را بیشتر متعجب می کند؟ خدا جواب داد: - اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و دوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند. - اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز یابند. -اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند و حال خود را فراموش می کنند به گونه ای که نه در حال و نه در آینده زندگی می کنند. - اینکه به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند. دست خدا دست مرا در بر گرفت و مدتی به سکوت گذشت... سپس من سؤال کردم: به عنوان پرودگار، دوست داری که بندگانت چه درسهایی در زندگی بیاموزند؟ خدا پاسخ داد: - اینکه یاد بگیرند نمی توانند کسی را وادار کنند تا بدانها عشق بورزد. تنها کاری که می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند. - اینکه یاد بگیرند که خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند. - اینکه بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند. - اینکه رنجش خاطر عزیزانشان تنها چند لحظه زمان می برد ولی ممکن است سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخمها التیام یابند. - یاد بگیرند که فرد غنی کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که نیازمند کمترین ها است. - اینکه یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را مشتاقانه دوست دارند اما هنوز نمی دانند که چگونه احساساتشان را بیان کنند یا نشان دهند. - اینکه یاد بگیرند دو نفر می توانند به یک چیز نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند. - اینکه یاد بگیرند کافی نیست همدیگر را ببخشند بلکه باید خود را نیز ببخشند. با افتادگی خطاب به خدا گفتم: از وقتی که به من دادید سپاسگزارم، چیز دیگری هم هست که دوست داشته باشید آنها بدانند؟ خدا لبخندی زد و گفت: فقط اینکه بدانند من اینجا هستم... "همیشه"
گروهی از بچه ها در نزدیکی دو ریل راه آهن،مشغول به بازی کردن بودند. یکی از دو ریل قابل استفاده بود ولی آن دیگری غیر قابل استفاده. تنها یکی از بچه ها روی ریل خراب شروع به بازی کرد و پس از مدتی روی همان ریل غیر قابل استفاده خوابش برد.سه بچه دیگر هم پس از کمی بازی روی ریل سالم ،همان جا خوابشان برد. قطار در حال آمدن بود ،و سوزن بان تنها می بایست تصمیم صحیحی بگیرد . سوزن بان می تواند مسیر قطار را تغییر داده و آن را به سمت ریل غیر قابل استفاده هدایت کند و از این طریق جان سه فرزند را نجات دهد و یک کودک قربانی این تصمیم گرددویا می تواند مسیر قطار را تغیییر نداده و اجازه دهد که قطار به راه خود ادامه دهد .
سوال :اگر شما به جای سوزن بان بودید در این زمان کوتاه و حساس چه تصمیمی میگرفتید؟
بیشتر مردم ممکن است منحرف کردن مسیر قطار را برای نجات 3 کودک انتخاب کنند و 1 کودک را قربانی ماجرا بدانند که البته از نظر اخلاقی و عاطفی شاید تصمیم صحیح به نظر برسد. اما از نظر مدیریتی چطور ؟
در این تصمیم ، آن یک کودک عاقل به خاطر دوستان نادان خود (3 کودک دیگر) که تصمیم گرفته بودند در آن مسیر اشتباه و خطرناک ، بازی کنند ، قربانی می شود . این نوع معضل هر روز در اطراف ما ، در اداره ، جامعه در سیاست و به خصوص در یک جامعه دموکراتیک اتفاق می افتد ، اقلیت قربانی اکثریت احمق و یا نادان می شود .
کودکی که موافق با انتخاب بقیه افراد برای مسیر بازی نبود طرد شد و در آخر هم او قربانی این اتفاق گردید و هیچ کس برای او اشک نریخت . کودکی که ریل از کار افتاده را برای بازی انتخاب کرده بود هرگز فکر نمی کرد که روزی مرگش اینگونه رقم بخورد . اگرچه هر 4 کودک مکان نامناسبی را برای بازی انتخاب کرده بودند ولی آن کودک تنها قربانی تصمیم اشتباه آن 3 کودک دیگر که آگاهانه تصمیم به آن کار اشتباه گرفته بودند شد . اما با این تصمیم عجولانه نه تنها آن کودک بی گناه و عاقل جانش را از دست داد بلکه زندگی همه مسافران را نیز به خطر انداخت زیرا ریل از کار افتاده منجر به واژگون شدن قطار گردید و همه مسافران نیز قربانی این تصمیم شدند و نتیجه این تصمیم چیزی جزء زنده ماندن 3 کودک احمق نبود .
مسافران قطار را می توان به عنوان تمامی کارمندان سازمان فرض کرد و گروه مدیران را همان کودکانی در نظر گرفت که می توانند سرنوشت سازمان (قطار) را تعیین کنند . گاهی در نظر گرفتن منافع چند تن از مدیران که به اشتباه تصمیم گرفته اند ، منجر به از دست رفتن منافع کل سازمان خواهد شد .و این همان قربانی کردن صدها نفر برای نجات این چند نفر است . زندگی کاری همه مدیران پر است از تصمیم گیریهای دشوار ، پس مراقب باشید با عدم اتخاذ تصمیمات صحیح به سبک مدیریتی ، به پایان زندگی مدیریت خود خواهید رسید .
به یاد داشته باشید آنچه که درست است همیشه محبوب نیست و آنچه که محبوب است همیشه حق نیست .
دکتر داستانِ ما در حال حاضر در استرالیا زندگی می کند. زندگی بسیار مرفهی دارد، زندگی که هیچیک از همکلاسی هایش حتی خواب آن را هم نمی دیدند !
همه ی ما می خواهیم در زندگی به بالاترین چیزها دست یابیم.
در هر کلاس می خواهیم شاگرد اول باشیم، گرانترین لباس های بازار را بخریم، کفشهایمان جزو کفش های تک باشد، گرانترین اتومبیل شهر را می خواهیم، می خواهیم با زیباترین و خوشگلترین دختر شهر ازدواج کنیم، دوست داریم بچه هایمان از زیباترین و بهترین بچه های مدرسه خود باشند.
می خواهیم بهترین پست ها را داشته باشیم، دلمان می خواهد اگر کاری را شروع کردیم، یک شبه به اوج برسیم و همه ما را به عنوان الگوی "موفقیت" بشناسند...!
اما دکتر داستانِ ما روحیه اش با این قیاس ها سازگار نبود و در این راستا در کل انسانِ کاملا "متفاوتی" بود.
او می خواست یک زندگی "معمولی" داشته باشد و جالب اینکه در هیچ امتحانی قصد نداشت رتبه ی اول را کسب کند !!!
هنگامی که همکلاسی هایش تمام شب مشغول .......................
شركت هاي تابعه (دولتي) وزارت نيرو به منظور تأمين نيروي انساني مورد نياز خود از محل مجوز شماره 4006/91/224 مورخ 17/2/91 معاونت توسعه مديريت و سرمايه انساني رئيس جمهور، با رعايت قانون مديريت خدمات كشوري، ماده 51 قانون برنامه پنجم توسعه جمهوري اسلامي ايران و همچنين آيين نامه نيازسنجي، ساماندهي و تأمين منابع انساني و دستورالعمل استخدام منابع انساني صنعت آب و برق تعداد 1553 نفر از افراد واجد شرايط را از طريق برگزاري آزمون توانمندي هاي عمومي و تخصصي، آزمون دانش مهارتي (مصاحبه) و طي فرآيند گزينش به صورت پيماني (قراردادي) و 569 نفر را به صورت قرارداد كارگري موضوع ماده 124 قانون مديريت خدمات كشوري و دارا بودن شرايط ذيل استخدام مي نمايد. ( داوطلبان استخدام در مشاغل كارگري از آزمون تخصصي معاف مي باشند )
حمید گودرزی : از همه لرها عذرخواهی میکنم و به لر بودنم افتخار!
وی درباره اتفاقاتی که در برنامه گلخانه افتاد، توضیح داد: مجری برنامه از من پرسید که اصلاتا کجایی هستی و من هم به حالت شوخی گفتم اگر بگویم نمیخندی. حالا این گویا این گفته من به برخی از دوستان برخورده و سوءتفاهمی ایجاد شده است و من در اینجا میخواهم رفع سوءتفاهم کنم و بگویم که لر هستم و به لر بودنم هم افتخار می کنم و از فامیلی بنده هم مشخص است که لر هستم و واقعا هم افتخار میکنم و بنابراین جای دلخوری در این زمینه ندارد و جنبه شوخی دارد و باز هم میگویم بابت این شوخی هم عذرخواهی میکنم.
گودرزی همچنین در ارتباط با سریال زمانه و همکاری با حسن فتحی در این سریال بیان کرد: کار با آقای فتحی بسیار عالی بود و ایشان یکی از کارگردانانی هستند که من تا به امروز دیدهام.
وی درباره کمرنگ شدن حضورش در سینما و تلویزیون گفت: من به دنبال کارهای خوب هستم و میخواهم وضعیت کاری خود را مقداری تغییر بدهم و این بود که دو سالی کار نکردم تا اینکه خدا آقای فتحی را برایم رساند.
گودرزی در پایان با اشاره به کممخاطب شدن سریالهای تلویزیونی گفت: علت کم مخاطب شدن سریال های تلویزیونی ازدیاد شبکههای فارسیزبان است و دلیل مهمتر این مساله این است که سریالهایمان هم چندان خوب نیستند. در حالیکه اگر سریالهای خوبی ساخته شود و با دقت و جدیت و ظرافت سریا ها را تهیه کنیم این آثار میتوانند نظر مخاطبان را جلب کنند ولی اشکال کار این است که کار را جدی نمیگیریم و بدین صورت مخاطبمان را از دست میدهیم.
خوشحالم که الگوی من، تو نیستی! الگوی من، آریوبرزن است که تنها با ۴۰ سوار، تا آخرین قطرهی خون در برابر سپاه عظیم اسکندر مقدونی، از میهنش دفاع کرد. اگر تو بودی چه میکردی؟!
راه درمان شما این است که تاریخ افتخارات لُر را مطالعه نمایید تا اعتمادبه نفستان بیشر شود.
سایت زاگ لُر- سخنان تاسف بار بازیگر سینمادر شبکه سه سیما سبب موجی از نگرانی از این بازیگر که اصالت خود را فراموش کرده شده است.
وی در برنامه سینما گلخانه که بیست و نهم دی ماه سالجاری از شبکه سه پخش شد در پاسخ به سئوال مجری این برنامه که از او سئوال کرده بوده اصالتا کجایی هستید ؟ با وقاحت پاسخ می دهد " فقط مسخره نكنید منو اما متاسفانه لر هستم " .
حمید گودرزی باید بداند قوم لر یکی از با اصالت ترین قوم های این مرز و بوم است که ایشان احتمالا تابع احساسات بچه گانه خود شده وسخنی برزبان آورده که متوجه تبعات آن نبوده است ،متاسفانه بهاء دادن به آدم های کوچک وبزرگنمایی ایشان وچهره شده بدون آمادگی وظرفیت لازم باعث تبعاتی اینچنینی می شود که قبل ازهرچیز دامن گوینده رامی گیرد وسرانجام با عذرخواهی بر گفته ها ورفتار و شخصیت خویش خط بطلان می کشد چه بگویم از حقارت که سرگذشت واصالت را به سبب مشکلات شخصیتی به سخره می گیرد وبی محابا دررسانه ملی احساسات میلیونها انسان راجریحه دارمی نماید؟
شهری که مجهزترین بیمارستان را داشت ؛ پزشک متخصص ندارد !
ه گزارش روناش از مسجد سلیمان ، حس بسیار تلخی ست، عمری در صدر بودن و حالا در قعر ایستادن و نگریستن به وضعی که هیچ از دستت ساخته نیست تا حلّال آن باشی. اولین باشی اما بعد از مدتی در آخرین که نه، کمتر از آخرین باشی!
اگر کسی نباشد دستت را بگیرد؟ اگر دل کسی به حالت نسوزد؟ آنگاه چه خواهی کرد؟ اسیر نداشته ها میمانی و همچنان دل در گرو نداشتهها و با چشمانی ملتمس آرزوها، خیره به دنبال ناجی می گردی؟ اگر زبان نداشته باشی که فریاد برآوری چه؟ اگر با زبان بیزبانی فریاد برآوری اما کسی حرف دلت را نفهمد چه؟ و یا اینکه فریادهای بی کلامت را بشنوند اما بی تفاوت از کنارت رد شوند چه؟
استان: خوزستان، شهرستان: مسجدسلیمان…
شهری که بر پیشانی بند تاریخیاش، افتخاراتی همچون اولین فردوگاه کشور، اولین راه آهن کشور و اولین و مجهزترین بیمارستان کشور نقش بسته است.
ساعت ۱۲:۰۲ به تعیین وقت ساعت مچی من است که به بهانهای که ملت به مریض خانه رجوع می کنند ما هم به بیمارستان ۲۲ بهمن این شهر ورود پیدا میکنیم.
بیمارستان نفت این شهر زمانی به حدی مجهز بوده که رضاشاه پهلوی صرف نظر از هویت نامتناسبش به عنوان بالاترین مقام این کشور، برای درمان از تهران به بیمارستان این شهر میآید اما…
جشنواره شعر لُری بُنه وار چشم به راه گُلچنین سروده های زیبای شماست تا با طلوع شعرلَُری تان دشت دلها را بهاری کند ! مهلت ارسال شعر از1/11/91 تا 25/11/1391 خواهدبود.
1-موضوع شعر آزاد است و هر شاعری فقط تا دو شعر به زبان لُری ارسال نماید.
2-شعرها تایپ شود در غیر اینصورت با دستخط خوانا نوشته شده باشد . نشانی و تلفن شاعر قید شود .
3-مهلت ارسال شعر از1/11/91 تا 25/11/1391 خواهدبود.
4-سروده های رسیده پس از داوری توسط داوران به شاعر برگزیده اطلاع داده خواهد شد .
کنار غریو (کنار غریب) شعری از خانم فریده چراغی (ممیرا)
كُنارِ غريو
كُنارِ غريوم كه بَرده ِنصيوُم/ درخت كنارغريبي هستم كه سهم من سنگ است.
يه عمره كه سي خُم ايگم ايگريوُم/ عمريست كه براي خودم مرثيه مي خوانم و مي گريم.
ضمن تشکر و سپاس فراوان از همتبار خوب و ارجمند سرکار خانم فریده چراغی (ممیرا) هنرمند و شاعر فرهیخته این مرز و بوم ، ادامه این شعر بسیار جالب را در ادامه مطلب بخوانید ..........
آیت اله مدرس در سنین جوانی با سواران بختیاری در اصفهان
سرزمین بختیاری درجنگ جهانی اول درحمله متفقین به ایران ماوای آزادیخواهانی همچون آیت اله مدرس، دکترمحمدمصدق،فرخی یزدی ،علی اکبردهخداو...بود.
درجنگ جهانی اول بااشغال ایران،بسياري از رجال ميهن دوست و آزاديخواه به منطقه ي كوهستاني بختياري پناه آورندوخانه بي بي مريم مادر علي مردان خان ماواي آزاديخواهان بسياري شد. از جمله رجل مشهورآن زمان:علی اکبر دهخدا،وحید دستگردی ،فرخی یزدی ، محمد مصدق ،امين التجار در ايل قشقايي ،افتخارالتجار،نورالله دانشور ،بی بی مریم علاوه بر قبول ميزبانی بسياري از رجال تحت تعقيب نيروهاي متفقين،پذیرفت در كنار سربازان و وطن پرستان ايراني در مقابل نيروهاي روسيه بجنگد.
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان گلبهار بهمنی علیا و آدرس bahmani.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.